خوششانس یا بدشانس؟/ روایت زندگی زوجی بیمار و سالمند که بلیط بختآزمایی ۱ میلیون پوند برنده شدند
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۱۷۴۲۰
به گزارش خبرآنلاین ،با این وجود آنها تصمیم گرفتند که از این پول «نهایت استفاده» را برای داشتن یک زندگی مرفه و آسوده آنهم در واپسین سالهای عمر بکنند.
یورو نیوز در گزارشی نوشت:این زوج که دارای دو فرزند، پنج نوه و یک نتیجه هستند، ۳۲ سال است که ازدواج کردهاند اما ابتلای مرد خانواده به بیماری پلاک پلور و فیبروز ریوی که به عقیده او با قرار گرفتن در معرض آزبست ساختمانها مرتبط است، باعث شد که آنها تقریبا تمام دوران زندگی مشترک خود را به دلیل درمانهای شبانهروزی یان اندرسون، در خانه بمانند و بدون رفتن به تعطیلات بگذرانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برنده این پول در واقع زن خانواده یعنی مرلین اندرسون ۷۰ ساله است.
او هنگام شرح ماجرای برنده شدنش میگوید که در ابتدا فکر میکرده هزار پوند برنده شده و از این بابت نیز «بسیار خوشحال» بوده است. بعد از شمردن دقیق صفرها نیز میترسد زیرا فکر میکند که یک کلاهبرداری در کار است.
ماجرا از این قرار بود که خانم اندرسون در ۱۲ مارس متوجه شد که تنها ۴.۹۰ پوند در حساب بخت آزمایی آنلاینش باقی مانده است و تصمیم گرفت که با این پول یک بلیط «یورومیلیونز» بخرد.
او میگوید: «روز بعد از قرعهکشی سراغ ایمیلهایم رفتم تا ببینم آیا چیزی برنده شدم یا نه. ابتدا فکر کردم ۱۰۰۰ پوند برنده شدم و خیلی خوشحال شدم. سپس شروع به شمردن صفرها کردم و نمیتوانستم چیزی را که میدیدم باور کنم، بنابراین دوباره آنها را شمردم. به این فکر میکردم که نمیتواند درست باشد و باید کلاهبرداری در کار باشد.»
او میافزاید: «ناامیدانه منتظر ماندم تا ساعت ۸ صبح شود تا بتوانم با شماره لاتاری ملی تماس بگیرم تا دریابم آنچه میدیدم واقعاً درست است یا خیر. وقتی آن طرف تلفن به من گفتند که درست است، باور نمیکردم.»
خانم اندرسون میگوید: «هنوز هم همه چیز بسیار سورئال به نظر میرسد. هیچ کلمه دیگری برای توصیف آنچه در حال حاضر در حال گذراندن آن هستیم وجود ندارد.»
یک ویلای بزرگ و یک طبقهاین زوج در حال حاضر در خانه کوچکی زندگی میکنند که خانم اندرسون آن را به یک «خوابگاه» تشبیه میکند.
او میگوید: «به دلیل وضعیت سلامت شوهرم، او نمیتواند از پله بالا برود. به همین دلیل ما اتاق نشیمن خود را مانند یک اتاقخواب آماده کردهایم. ما چاره دیگری نداشتیم.»
اکنون امیدوار است با برنده شدن این بلیط بخت آزمایی، بتواند خانهای بزرگتر بخرد. خانهای بزرگ که به گفته او باید یک طبقه باشد؛ زیرا برای شوهر بیمارش که با کپسول اکسیژن زندگی میکند، رفتن به طبقات بالاتر ممکن نیست.
او می گوید: «خرید یک خانه ییلاقی به یان این امکان را میدهد که اتاق خواب خودش را داشته باشد و ما نیز میتوانیم یک اتاق نشیمن داشته باشیم، همه چیز در یک طبقه. به این ترتیب او میتواند بقیه عمرش را در آسایش سپری کند.»
آنها پس از برنده شدن این پول، یک خودروی اتوماتیک سیتروئن «دیاس۷» نیز برای خودشان خریدهاند.
خانم اندرسون میگوید: «ما در بهترین زمان برنده شدیم. زیرا اکنون شوهرم میتواند بهترین کیفیت زندگی را آنهم در زمانی که برایش باقی مانده، داشته باشد.»
۲۱۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1888396منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: بلیط انگلیس بیمارستان خانم اندرسون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۱۷۴۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت یک دلداگی به همسر؛ مرد ایرانی ۲۵ سال در دریا سرگردان بود! +تصویر
کاجامه خوس... او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالله یک جوان عادی گیلک بود که در سال ۱۳۲۸ لیلا همسر عزیزش را در از دست داد. از آن پس اما او دیگر عادی نبود و هرگز هم آن آدم سابق نشد. به قایقی کوچک نشست، سر به دریا گذاشت، و در اتاقک محقر روی قایقش به زندگی ادامه داد. با ادامه پیدا کردن این وضعیت کمکم در میان محلیها به «کاجامه خوس» معروف شد یعنی فردی که در کجامه [اتاقک کوچکی که در قایقش ساخته بود] میخوابد و شد قهرمان بسیاری از شعرهای گیلکی عاشقانه. در اردیبهشت ۱۳۵۳ گروهی از صیادان محلی کاجامه خوس را پس از مدتها بیخبری در قایق فرسودهاش دیدند. این ماجرا اینقدر عجیب بود که بلافاصله گزارشش در روزنامهی اطلاعات (۲ اردیبهشت ۵۳) به این شرح منتشر شد:
«کاجامه خوس» پیر افسانهای گیلان که زندگی حیرتانگیز او در اشعار محلی گیلک و فولکلور این قسمت از کشور ما اثر فراوان داشته زنده است!
دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] جمعی از صیادان محلی، پس از سالها بیخبری از این مرد افسانهای، بار دیگر او را در قایق کهنه و فرسودهاش که از ۲۵ سال پیش تنها خانهی اوست، یافتند.
خبر زنده بودن «کاجامه خوس» بهسرعت در گیلان دهان به دهان گشت و یک بار دیگر جمعی از شعرا و محققین فولکلور گیلان به سراغ او رفتند تا مردی را که یک ربع قرن، به امید دیدار «لیلا» همسر از دسترفتهاش، در دریا سرگردان است، از نزدیک ببینید.
پیر کاجامه خوس در سراسر جهان تنها کسی است که چنین زندگی حیرتآوری دارد: او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. در تمام این مدت یک بار پایش را به میان مردم نگذاشته، نه نام خود را به یاد میآورد و نه از گذشت روزگار خبری دارد.
آنها که از گذشته «کاجامه خوس» خبر دارند میگویند:
سرنوشت او این است که یکه و تنها در دریا بمیرد و قصهای به قصههای شورانگیز دلدادگی زمان ما افزوده شود.
او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
حالا پس از سالها او در ساحل مرداب نیلیرنگ بندر پهلوی جایی که جز صدای مرغان وحشی و نجوای باد در دل برگهای درختان صدایی نیست، اقامت گزیده است...
خبرنگاران ما در رشت و بندر پهلوی که دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] ساعتی را با «کاجامه خوس» گذراندهاند، مینویسند: با گذشت هر بهار یک خط به بدنهی قایق خود و یک خط به درخت قطوری که با آن الفتی دیرینه دارد، میکشد تا به حال ۲۵ خط به نشانهی ۲۵ سال سرگردانی در دریا به تنهی درخت و قایق او کشیده شده است... خوراک او ماهی و مرغان دریایی است... شبهای جمعه، چند فانوس در اتاقک داخل قایق خود برمیافروزد و چشم به راه لیلا میماند. تا سپیدهدم در خیال، با همسر از دسترفتهاش گفتوگوها دارد...
مردم میگویند: نام اصلی کاجامه خوس عبدالله است... و دهها شعر محلی و ترانههای فولکلوریک و بومی که با زندگی گیلانیها عجین شده، یادآور خاطرات اوست.
ترجمهی یکی از این اشعار چنین است:
عبدو، بیا که دیگر کلبهی تو سوخت...
و تنها پاروهای نیمسوختهات به جا مانده...
بیا عبدو، ای پیر دریا که قایق خانهی توست
بیا که فانوس است هم خاموش است
مبادا... که اسیر توفان شده باشی
باد میوزد...
موجها را میلرزاند...
و عبدو سرگردان در دریاست...